امشب
امشب غم ها برایم مهمانی گرفته اند...!!و من میخواهم بترکانم همه ی بغضهایم را...
شاید فاصله ها بتوانند نگاه ها را از هم دور کنند ولی قدرت این را ندارند که یادها را از هم دور کنند....من هنوز ب یادتم
این روزها حالم خوب است
خوب ِ خوب !
نه نشانی از دلتنگی نه روزنی از سیاهی
و نه وسوسه ای از دل بسـتگی! ! !
نوشتنم را بهانه ای نیست
جز گفتن این که "من"
بعد از "تو"
به هیچ "او"یی
اجازه "ما"شدن نداده ام..
..
.
در آغوشت جایی برایم باز کن..
جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد...
خسته شدم از بی جایی..
درد دارد !
وقــتـی می رود ..
و هـمه می گــویـند : دوستـت نــداشـت ...
و تــو نمـی تــوانـی بـه هـمه ثــابـت کــنی ..
که هــرشـب بــا عـاشـقانـه هــایـش خـــوابت می کـــرد !!
نگـــــــران نباش
" حــــال مـــن خـــــوب اســت " بــزرگ شـــده ام ...
دیگر آنقــدر کــوچک نیستـم که در دلـــتنگی هـــایم گم شــوم!
آمـوختــه ام،
که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش" زندگیست "
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای " نبــودن " تنگ نشـــود . . .
راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...
" حــــال مـــن خـــــــوب اســت " ...خــــــوبِ خــــوب!
بـایــــد کـسـی را پـیـدا کـنـم
کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـــــد
آنـقـدر کـه یـکــــی از ایـن شـب هـای لـعـــنـتـــــــی
آغـوشـــش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتــــگـی ام بـگـشــــایـد
هـیـــــچ نـگـویـد .
هـیـــــچ نـپـرسـد .
فـقـــــط مـرا در آغـوش بـگـیـرد
بـعـد هـمـانـجـا بـمـیــرم
تـا نـبـیـنـم روزهـای آیـنــده را
روزهـایـی کـه دروغ مـی گـویـد!!!!
...
روزهـایـی کـه دیـگـر دوسـتـم نـدارد!!!!!
روزهـایـی کـه دیـگـر مـــرا در آغـوش نـمـی گـیـرد!!!!!
روزهـایـی کـه عـاشـق دیـگـری مـی شـود!!!!!!
خدابا هر که با من آشنا شد بی وفا شد دو روزی دیدو زود از من جدا شد نمیدانم از اول بی وفا بود یا نازش کشیدم بی وفا شد
همیشه سعی کن غرورت را به خاطر کسی که دوستش داری بشکنی نه این که کسی را که دوست داری به خاطر غرورت بشکنی
.